برگ های درخت زندگی ملیکا کوچولو

این ملیکا خانومه ما ی ذره عجله داشت به خاطر همین ی چند هفته ای زودتر اومد و دیدگان ما منور گردید ب رحمت خدا.... خب خیلیم مامانشو اذیت کرد ک خب تو این مورد میشه گفت به دختر خالش نرفته(بشنو و باور مکن!)....ولی هممون دوستش داریم.... نظرات متعددیم وجود داره درباره ی اینکه شبیه کیه...پس کلن درباره اش صحبت نکنیم بهتره... ملیکا خانوم بوره..و خلاصه دلبری میکنه با موهاش...(چشم شیطون کور..گوششم کر) فقط حیف که من وقتی دنیا اومد تهران نبودم..... خب من اینا رو فعلا علل الحساب نوشتم..مامانش بعدا میتونه هر چی ک دلش خواست بنویسه......خوش باشین

دخی خاله 3 مطلب

تعداد مطالب : 3
تاریخ عضویت : 18 مهر 95